به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

ساخت وبلاگ

خدایا از عشق مددی رسان 

تا در بیکران آفرینش

آنجا که تلاش قله های بلند رستگاری را 

پشت سر مینهد 

وآنجا که خورشید از درهای بی قراری 

بر آرامش قلبمان سرک میکشد

چون بندگانی شاکر سر بر آستان عشقت نهیم 

که عشق را از تو مددیست

خدایا ای پادشاه هستی .....

خورشید حضورت را بر اندیشه های تارمان بتابان

که بی نور حضورت 

تاب ماندن در تیرگیها را نداریم

 

خدایا آسمان مهربانیت 

سایه سار نگاه تمنا ست     

از فرا سوی خواستن ها 

تمنای نگاهمان را دریاب 

خدایا وسعت آروزهایم بیکران 

ودامنه ی قدرتت وسیع   

دریاب  آرزوهایی که بندگیم را در بارگاه ملکوتیت وسعتی جاودانه میبخشد  

خدایا دریچه های روحم را در سحرگاهی دگربه سوی خنکای نسیم تواضع میگشایم تا از سرچشمه زلال آفرینش 

سر بر آستان کبریاییت بندگی را تفسیری عاشقانه باشد

خدایا بخشایش بی حدت را مرزی نیست تو را سپاس  نگاه مهربانت را انتهایی نیست ،

تو را سپاس

 

 

 

 

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...
ما را در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد دنبال می کنید

برچسب : خدا عشق هستی, نویسنده : لیلی lili222 بازدید : 463 تاريخ : دوشنبه 21 ارديبهشت 1394 ساعت: 19:33

خفته دلان را همه بیدار کنید

بی خبران را،خبر از قصه ی دلدار کنید

شب زدگان را به نسیم سحری یاد کنید

بلبل مست غزل خوان ،همه هوشیار کنید

تا به کی مستی ؟واز عشق نگفتن تا کی؟

عاشقان قصه ی این عشق ،سر دار کنید  

سِرِّ  آن میکده در پرده اسرار کنید        

خفتگان را همه از عشق خبر دار کنید

 

گرچه در کوی وصالست ،همه بی خبری   

شاهدان را  ، خبر از وعده ی دلدار کنید  

گر سلیمان شوی از عشق الهی ای دل

وقت آنست انالحق به سر دار کنید      

 

 

 

من که مست از می آن عاشق بیدل بودم  

تا سحرگاه دگر نغمه ی آن بلبل هوشیار کنید 

تا صبوحی بشکست ودل عاشق بشکست   

من غزل خوان هوایت گله از آن دل غمخوار کنید

تا خدا هست مرا با دگران کاری نیست          

شاهدا قصه از آن یار وفادار کنید                

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...
ما را در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد دنبال می کنید

برچسب : خدا عشق مستی وشور, نویسنده : لیلی lili222 بازدید : 511 تاريخ : دوشنبه 21 ارديبهشت 1394 ساعت: 17:22

روزگار کودکی ،زیبانگاری 

بود وبگذشت

لحظه های همدلی 

اندک مجالی بود وبگذشت

 

ثانیه های زندگی،

را پر زعطر یاس بود 

لحظه ها سرشار از احساس بود 

کودکی یادش بخیر ،با مهربانی 

ساز بود 

نغمه ایی زیبا پر از آواز بود 

 

یادم آمد کوچه باغ کودکی

لحظه های ناب ناب کودکی.....

زندگی را قصه ایی همراز بود 

فکر ما اندیشه پرواز بود 

خنده هایش ،خنده هایی ناز بود 

کودکی رنگین کمان راز بود 

 

چون غزالی تیز پا ،از ما گذشت

یک نفس اندک،

ولی زیبا گذشت

کاش روزی کودکی ساده شوم

کاش با عشق من هم خانه شوم

کاش  میشد کودکی را تازه کرد 

زندگی را از برایش  ساده کرد

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...
ما را در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد دنبال می کنید

برچسب : کودکی زندگی,خاطرات مهربانی, نویسنده : لیلی lili222 بازدید : 450 تاريخ : يکشنبه 6 ارديبهشت 1394 ساعت: 18:43

به آغاز سوگند وبه آوای بلند هستی

که آغاز را شروع دوباره ی

نبض زیستن هاست

به پرواز سوگندوبه دعای هر بامداد....

که صبح را طلوعیست زیبا

برای گشودن سر فصلی از مهربانیها

وامروز را ،که آغازیست دوباره ،از زندگی 

با اشتیاق  آنهایی که دوستشان دارم 

همانهایی که گرمی حضورشان شادی آفرین است

میگشایم با عشق،با مهربانی 

ودستان پر مهررا ارج مینهم  ،،،همانها که با سر انگشت مهربانشان 

آهنگ زندگی را زیبا مینوازند  واز ترنم نگاهشان

عشق را کرانه هایست  بی انتها

نیلوفرانه دوستتان دارم 

که عطر حضور گرمتان

لحظه هایم را شادی آفرین است

 

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد...
ما را در سایت به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد دنبال می کنید

برچسب : عشق محبت مهربانی, نویسنده : لیلی lili222 بازدید : 410 تاريخ : دوشنبه 21 ارديبهشت 1394 ساعت: 19:09